نتايج انتخابات شگفتانگيز بود؟ شايد خير. راي اكثريت، نماد تمايل، برداشت و جهانبيني عمومي است. اين گرايش را از پيش از اين انتخابات و حتي قبل از انتخابات سال ۱۳۹۲ ميتوانستيم ببينيم. دلزدگي از سياستهاي بلندپروازانه و غيرعلمي اقتصادي، تندروي، كجروي و كجفهمي، جدلانگیزی به جاي تعامل و گفتوگو، رويهاي سلبي به جاي سياستهاي هوشمندانه…
كنش سياسي با تكراركردن*
*وکیل پایه یک دادگستری
*عضو کانون وکلای دادگستری گلستان
نتایج انتخابات شگفت انگیز بود؟ شاید خیر. رای اکثریت، نماد تمایل، برداشت و جهانبینی عمومیست. این گرایش را از پیش از این انتخابات و حتا قبل از انتخابات سال 1392 میتوانستیم ببینیم. درماندگی از سیاستهای بلندپروازانه و غیرعلمی اقتصادی، تندروی، کجروی و کج فهمی، دشمن تراشی به جای تعامل و گفت و گو، رویهای سلبی به جای سیاستهای هوشمندانه، مجموعهای از عوامل بودهاند که متاسفانه جامعه را با روش آزمون و خطا-به جای پیشبینی هوشمندانه- آگاه ساخت که اصلح چه کسانیاند و برکرسی نشاندن صالحین، نیاز به “کنش” دارد.اما همین دو انتخاب اخیر(خبرگان و مجلس) مسائل نسبتا نویی را برای ما روشن میسازد:
1-رشد فهم سیاسی و تغییر نگرش، اینبار نه تنها در تهران، بلکه میان مناطقی که بعضا با نام انتخابات بومی، نژادی، قبیلهای و… میشناسیم نیز چشمگیر بود. چنانکه در مناطق غربی، شمال شرق، شرق، با مردمانی بیشتر کشاورز، دامدار و ضعیف(از لحاظ اقتصادی) رای قابل توجهی به صندوق اعتدال و اصلاح ریخته شد. افرادی که پس از طی تجربیات تلخ، درک درستی از پوچی وعدههای گزاف، دشمن تراشی، گفت و گو ستیزی پیدا کردهاند.نسلی که دیگر پخش پول، وعدههای غذایی، سیب زمینی و.. آنها را نمیفریبد.این آرای تغییر یافته که به این زودی نیز جایگزین نخواهد داشت، در آیندهای نزدیک، نقش بزرگی را در تحولات آتی سیاسی بازی خواهد کرد.
2-محرومیت و ممنوعیت رسانهای، نه تنها ملاک و سبب حذف و نفرت نخواهد شد، بلکه به خوبی نشان داد که رسانهی اصلی در تشخیص مردم جای دارد. تشخیص مردم، آن هم پس از کوران حوادث و سختیها، فولاد آبدیدهای شده که جریانها و اشخاص را بر اساس نتایج و دستاوردهایاش تمییز میدهد. صرف در سلطه داشتن تریبونهای رسمی، قیچی به دستی و فشار، دیگر دلیل برتری نخواهد شد.چنان که اینبار درخواست”تکرار”، سرنوشت را طور دیگر رقم زد.
3-انتخابات نشان داد که نقش مدیریت و نخبگان سیاسی تا چه اندازه تاثیرگذار و تعیین کننده است. مردم، هرچند آگاه، نیازی اساسی به سمت و سو دهی، مدیریت و طرح برنامه دارند. نام این طرح و برنامه، لیست، ائتلاف، ویدئوی دعوت به شرکت، درخواست و یا هرچیز دیگر، لازمهی شرکت فعال و هوشمندانه خواهد بود. همانگونه که صرف لشکری از مهندسان و کارگران کارآزمودهی بی نقشه، سبب شکلگیریِ ساختمانی هندسی نخواهد شد.موردی که جای خالیاش در انتخاباتی مانند ریاست جمهوری سال1384 به چشم آمد و البته نکتهای که بار دیگر جایگاه احزاب و جبهههای سیاسی را به رخ میکشد. مسئلهای که میبایست جز اولویتهای منتخبین اعتدال و اصلاح قرار گیرد.
4-انفعال، شاید همان چیزی باشد که بسیاری میخواهند. گروهی که با عدم شرکت بخش اعظم جامعه، خود را به دریافت کرسی قدرت و بهرهوری دلالانه از آن نزدیک میکنند و گروهی که معاندانه در پی جوش و خروش به اصطلاح انقلابی و پیافکنیاند. در مقابل، به رخ کشیدن اراده و خواست جامعه آن هم از روندی دموکراتیک و آن هم درآشفته بازار خاورمیانه دو پیام برای آنان دارد: نه تنها خواست جامعه، هرچند دلشکسته و دشوار، ادامهی افراط گرایی و خردگریزی داخلی نیست، بلکه گسترش ارادهها، دگرگونیهای اساسی دیگری را نیز در پی دارد. همچنین پیامی به خارج مخابره خواهد کرد که این جامعه راه خود را نه از روی تانک و نفربر، بلکه از اصلاحات آرام و عاری از خشونت یافته است. بنیانافکنیهای یک شبه، زوال قدرت مرکزی و تحلیل نیروهای نظامی و بوروکراتیک، سر از حمص، حلب، تل ابیض و موصل درخواهد آورد.
5-شاید برای نخستین بار، درکی پیشاپیش از خواست جامعه، سبب تغییر جناحی و فکری برخی سیاسیون شد. موردی نادر و قابل توجه که علی رغم شعار بیتاثیری فکر و خواست مردم، نشان از تاثیرگذاری فشارهای مثبت و نزدیکی دولت و ملت دارد. جابهجایی گرایشی اصولگرایانه به اصلاح طلبانه یا اعتدالی، مسئلهای نیست که به راحتی بتوان از کنارش عبور کرد، تحولی که تا همین چندسال اخیر، دور از دسترس مینمود. آن چه سبب ساز این جهش شده، فهم این مطلب است که سیاست ورزی بیپشتوانه جامعوی و نزدیکی به احزاب و دولتی برخاسته از خواست مردم، عبث و محکوم به شکست است. دگرگونی که بی کنشگری و بیان حساسیت از سوی جامعه به دست نمیآمد.
انتخابات اسفند1394 پیروزی بزرگی بود، اما جدا از سرخوشی ناشی از آن، کار سیاسی سنگین و پیچیدهتری را نیز در پی دارد. دیگر نه تنها شعار و ملاک قهرآمیز”انتخاب بین بد و بدتر” جالب و حقیقی نخواهد بود، بلکه جامعه میبایست با پوست اندازی به سوی تحزب، درایت و موقعیتشناسی فعال و هوشمندانه رود تا فضای پس از پایان دوران و کوران اصلاحات، تکرار نشود. مواردی که جز با مدیریت و ایجاد آگاهی پایدار عمومی، ایجاد فضایی آزاد برای آموزش و پرورش عمومی، اتمسفری نو از سوی منتخبین در اداره مجلس دهم و فعالیتهای اقتصادی سازنده و با ثبات به دست نخواهد آمد.
*این یادداشت پیش از این به صورت کوتاه تر در روزنامه آرمان سه شنبه 11 اسفند 1394 به چاپ رسیده و با اجازه نویسنده در اینجا متن کامل آن منتشر می شود.